دانلود تحقیق کلیات بحث عقل و عشق
دانلود تحقیق کلیات بحث عقل و عشق
فرمت قابل ویرایش ورد word
تعداد صفحات: ۱۵ صفحه
خلاصه ای از فایل
لفظ عقل از نظر لغوی معانی مختلفی دارد. عقل هم معنای اسمی دارد و هم معنای مصدری. آنجا که معنای مصدری دارد به مفهوم درک کامل چیزی است و آنجا که معنای اسمی دارد همان حقیقتی است که بدان وسیله بین خوب و بد، بین حق و باطل، و همچنین بین راست و دروغ تشخیص داده میشود.
اما توضیحاتی که در خصوص واژه عقل آمده است، چنین است که: عقل، لفظی عربی به معنای منع و بستن و نگاهداشتن است و به این دلیل ادراکی که انسان بر آن دل ببندد و چیزی را که با آن درک میکند عقل نامیده میشود و همچنین قوهای که گفته میشود، یکی از قوای انسان است و مقابل آن جنون و سفه و حمق و باطل است.
همچنین عقل به معنای دریافتن و فهمیدن آمده است (شعرانی، ۱۳۵۲، ج۲: ۱۷۹).
بعضی گفتهاند عقل از عقال مأخوذ شده است و آن بندی است که پای شتران را با آن میبندند تا از محل مخصوص خویش فراتر و دورتر نروند، لذا عقل بدین معنی قوهای است که انسان را به بند میکشد و از کارهایی که بناست انجام نشود منع میکند و مانع میشود. برخی عقال را جمع عقل دانسته اند و آن را ریسمانی که بدان زانوی شتر را میبندند معنی کرده اند (معین،۱۳۶۰، ج۱۰۱۸:۲).
ابن منظور (م۷۱۱ ه.ق) در لسان العرب چنین میگوید:
«رجل عاقل و هو جامع لامره و رایه ماخوذ من عقلت البعیر اذا اجمعت قوائمه و قیل العاقل الذی یحبس نفسه و یردها عن هواها اخذ من قولهم قد اعتقل لسانه اذا حبس و منع الکلام… و سمی العقل عقلا لانه یعقل صاحبه عن التورط فی المهلک ای یحبسه»
مرد عاقل کسی است که کار و رأی خود را جمعبندی میکند، این واژه از «عقلت العبیر» گرفته شده است یعنی دست و پای شتر را جمع کردم و گفتهاند عاقل کسی است که نفس خود را در بند میکند و آن را از هوایش باز میدارد و این معنا از «قد اعتقل لسانه» گرفته شده یعنی زبانش را نگاه داشت و سخن نگفت… و عقل را عقل گفتهاند، زیرا صاحب خود را از سقوط در هلاکت مهار میکند یعنی باز میدارد (ابنمنظور، ۱۴۰۸، ج۹: ۳۶۶).
راغب اصفهانی، عقل را قوه و نیروی مستعد برای پذیرفتن علم معرفی میکند:
«العقل یقال للقوه المتهیه لقبول العلم… و اصل العقل الامساک و الاستمساک، کعقل العبیر بالعقال و عقل الدواء البطن و عقلت المراه شعرها و عقل لسانه کفه»
عقل به قوهی آماده برای پذیرش علم گفته شده است… و اصل عقل به معنای بازداشتن و طلب بازداشتن میباشد. مانند بستن شتر با ریسمان و بند آوردن دارو شکم را، یا بستن زن گیسوی را، و یا خویشتنداری و باز داشتن زبان از سخن گفتن (اصفهانی، ۱۳۹۲ق: ۳۵۴).
فهرست
۲-۱-۲- عقل در اصطلاح فلسفه و اقسام آن.. ۲
۲-۱-۳- عقل در قرآن و برخی روایات… ۴
۲-۲-۳- عشق در قرآن و روایات و احادیث… ۸
۲-۶- تجلیات عشق و رابطه آن با عقل (آگاهی) ۱۴
دیدگاه ها